مقاومت و نبرد برای پاسداشت زندگی؛ اهالی روستای «دارخوین» سالهاست که با چنین هویتی خو گرفتهاند. محمد حسین بورسیه بنیاد دانش نیز اهل روستای خوئین بود. محمد حسین
در همان اولین روزهای تسخیر آبادان توسط ارتش عراق که یأس را در قلب هر ایرانی رَج میزد، این روستای دارخوین استان خوزستان بود که تبدیل به خط مقدم جبهه جنگ شده بود. جبههای که حتی بعد از شکست حصر آبادان نیز، در موقعیت جنگی باقی ماند و تبدیل به منطقه تدارکات عملیاتهای جنگی شد. اهالی این روستا در تمام سالیان دشوار جنگ شاهد ویرانی و کشتهشدن بسیاری از مردم خود بودند و بیراه نیست اگر بگوییم که در آن سالها، قلب ایران در این روستا میتپید. اما این پایان ماجرا نبود؛ چراکه برای مردم این روستا و شهرستان شادگان، عواقب دهشتناک جنگ هیچگاه پایان نیافت.
در یکی از روزهای سرد زمستانی در سال 1385، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یکی از مسئولین حراست شرکت نفت، بعد از ساعت کاری خود در راه منزل بر اثر انفجار مین کشته شده است. آن شخص کسی نبود جز، پدر محمد حسین بورسیه بنیاد دانش. در آخرین روز دیماه آن سال تلخ، سرنوشت ِیک خانواده نیز کاملاً دگرگون شد؛
مادری ماند با غم فقدان همسر و نگرانی از سرنوشت 5 فرزند بیسرپرست در خانهای استیجاری. آری؛ جنگ برای اهالی روستای دارخوین، هیچگاه پایان نیافته بود.
طبق آمار رسمی، مینهای باقیمانده از دوران جنگ، تاکنون باعث مرگ و معلولیت ِبیش از 10 هزارنفر از هموطنان ما شده است. اما متأسفانه به ندرت گزارشی منتشر شده است تا نشان دهد که خانوادههای قربانیان، با چه مصائبی روزگار میگذرانند. داستان خانواده محمدحسین، یکی از همین ده هزار روایتهای مسکوتمانده است.
بعد از این فاجعه، به دلیل سوابق اندک پدر در بیمه، خانواده او حتی مشمول دریافت مستمری هم نشد و از همان زمان، خانواده محمدحسین تحت پوشش کمیته امداد خمینی (ره) قرار گرفت. مسئولین کمیته به یاری کمکهای مردمی، توانستند تا خانواده محمدحسین را صاحب خانه کنند. اما با این حال، دشواریهای حاصل از نبود تکیهگاهی به نام پدر، باعث شد تا فرزند ارشد خانواده در مقطع کاردانی ترک تحصیل کند. اکنون، دو نفر از اعضای خانواده ازدواج کردهاند.

خواهر محمدحسین و یکی از برادران او که با شغل بنایی، به سختی روزگار میگذراند و درآمد ثابتی نیز ندارد. باقی افراد خانواده نیز، جز مستمری کمیته امداد، درآمدی ندارند. اما داستان ِمحمدحسین. محمدحسین بنیاد دانش. فرزند رنج، که از زخم جنگ، مشق مهر کرد.
علیرغم دشواریهای فراوان در زندگی روزمره، محمدحسین از همان ابتدای تحصیل با پشتکار و هوش مثالزدنی خود، توانست مدارج تحصیلی را با موفقیت تمام پشتسر بگذارد و درنهایت با حمایتهای بنیاد دانش و تلاش شبانهروزی خود و کمک خانواده، موفق شد تا با شرکت در کنکور سراسری سال 1398 در دانشگاه تربیت معلم پذیرفته شود.
اکنون، محمدحسین یک معلم فرهیخته است. یک شخصیت خودساخته و یک فرهنگی شریف که درآمد مستقل خود را دارد. او دیگر تحت حمایتهای مالی هیچ بنیادی نیست و آرزوی تربیت هزاران دانشآموز را در سر دارد.
آرزوی کمک به هزاران کودک آسیبدیده که علیرغم نبوغ و شایستگی خود، صرفاً به دلیل تبعیضهای اجتماعی و تلخی سرنوشت، از تحصیل محروم ماندهاند.
بنیاد دانش برای محمدحسین، صرفاً محلی برای تحصیل علم نبود، بلکه او در بنیاد، مشق مهر کرد تا سرانجام در چنین روزی، باافتخار یکی از معلمین بنیاد دانش باشد. امروز محمدحسین یکی از معلمین پایه پنجم و ششم بنیاد دانش است تا به گفته خود «بخش کوچکی از محبتهای بنیاد را جبران کرده باشد». محمدحسین برای تمام فرزندان ایران که رنج جنگ را با تمام وجود زیستهاند، پیام «ستایش زندگی» دارد. فرزندی از ایران، که از زخم جنگ، مشق مهر کرد.